اهمیت و نقش دوره پیش دبستانی در انضباط فکری

 

File:School-education-learning-1750587-h.jpg

سال‏های آغازین زندگی کودک، یکی از مهم‏ترین دوره‏های رشد او به شمار می‏آید و آنچه در این دوران رخ می‏دهد به‏طور اساسی بر رشد بعدی کودک اثرگذار است.  

از آنجا که اساس شخصیت فرد در دوره پیش‏دبستانی شکل می‏گیرد. محققان و صاحب‏نظران ارایه آموزش‏های اثر بخش در این دوران را برای رشد بعدی کودک بسیار مهم می‏دانند. اکثر مطالعات و پژوهش‏ها نشان می‏دهد محیط خانواده پاسخ‏گوی رشد اجتماعی کودک بعد از چهار سالگی نیست و کودکان در این سن، نیاز به شرکت در فعالیت‏های اجتماعی بیشتری دارند و حضور در محیط‏ های پیش‏دبستانی این امکان را به آنها می‏دهد تا با کودکان همسن و سال خود ارتباط برقرار کرده و به تدریج مهارت‏های اجتماعی لازم را برای برقراری روابط اجتماعی به دست بیاورند.

از طرف دیگر، کودک برای برخورداری کامل از آموزش‏های دوره ابتدایی، نیاز به یک انضباط فکری دارد که به طور معمول خانواده قادر به فراهم ساختن آن نیست. حال آنکه در دوره پیش‏دبستان، مربیان از طریق فعالیت‏های مختلف مثل بازی و کارهای دستی به تدریج نظم و انضباط ذهنی لازم را در کودکان ایجاد می‏کنند.

ادامه مطلب ...

ثبت نام برای دوره پیش دبستان و کلاس اول ابتدایی آغاز شد

با سلام و احترام  

 

داوطلبین می توانند با مراجعه به دبستان و آگاهی از شرایط ثبت نام  

  

(( فقط برای دوره پیش از دبستان و پایه اول ))  

 

فرم ثبت نام تکمیل نمایند.

10 ویژگی پیش دبستان به روش مونته سوری


پیش دبستانی به روش مونته سوری

به عنوان والدین، شاید این تنها شما هستید که می توانید در مورد نوع آموزش مناسب فرزندتان قضاوت کنید اما برای اینکه بهترین تصمیم را بگیرید باید در مورد سبک های مختلف آموزش اطلاعات بیشتری کسب نمایید. یکی از مشهورترین انواع مدارس در جهان، مدارس مونته سوری هستند که در سراسر دنیا طرفداران بسیاری دارند. نوع آموزش منحصر به فردی که در مدارس مونته سوری ارائه می شود، آن را به یکی از پیشرو ترین مراکز آموزشی جهان تبدیل کرده است. گرچه آموزش به سبک مونته سوری، از پیش دبستان تا پایان دبیرستان، ادامه دارد، اما در ایران، به سبب وجود آموزش متمرکز دولتی، چندان جایی برای نشو و نمای سایر انواع مدارس وجود ندارد از این نظر فعلا، آموزش به روش مونتسوری تنها در سطح پیش دبستان پذیرفته و اجرا می شود.
 
مدرسه مونته سوری چیست؟
ماریا مونته سوری، بنیان گذار روش مونته سوری، یک پزشک ایتالیایی در آغاز قرن بیستم بود که به آموزش کودکان علاقه زیادی داشت و اولین مرکز آموزشی خود را در یکی از فقیرترین مناطق ایتالیا پایه گذاری کرد. او سبک آموزشی خود را که بر پایه فلسفه آموزشی جدیدی بنا شده بود بر اساس نیازهای منحصر به فرد هر کودک و با استفاده از انواع ابزار و وسایل کمک آموزشی استوار نمود. مونتسوری، ذهن کودک را ظرف خالی که باید توسط معلم پر شود نمی دید ، او کودک را عضو فعال یادگیری با شوق با پیشرفت و آموزش می دانست که خودش حتی در کمترین سن و سال قادر به قبول مسئولیت یادگیری خویش است. معلم در فلسفه آموزشی مونتسوری نقش تسهیلگر یادگیری را دارد و کمک می کند که کودک خود به کشف جهان و روابط حاکم بر آن بپردازد و خود آنچه را دوست دارد و لازم است، بیاموزد. برنامه درسی مونتسوری، تنها بر مواد درسی شناخته شده استوار نیست بلکه طیف وسیعی از فعالیت ها را از آشپزی و نظافت گرفته تا ورزش و هنر و از تاریخ و جغرافیا گرفته تا ریاضی و علوم را در بر می گیرد.
 
ویژگی های پیش دبستانی به روش مونته سوری 
بر مراحل کلیدی رشد متمرکز است: برنامه درسی مدارس مونتسوری بر اساس الگو رشد و نیازهای خاص هر مقطع سنی، تنظیم می شوند به این ترتیب برای کودکان 3 ساله، برنامه درسی شامل کمک به رشد ماهیچه های بزرگ و مهارت های زبان آموزی است. در سن 4 سالگی، برنامه درسی بر رشد حسی- حرکتی، حرکت ماهیچه های کوچک و انجام فعالیت های روزانه مثل لباس پوشیدن، نظافت و بهداشت، و هنر و کاردستی است. برنامه درسی کودکان 5 ساله نیز شامل فعالیت های اجتماعی، آشنایی با موضوعات روزمره، مناسبت ها، و مهارت های ارتباطی است.
 
بازی های مشارکتی را تشویق می کنند: از آنجایی که معلم مسئول اداره کلاس نیست، کودکان خود را در اداره کلاس سهیم و شریک می دانند با کمک یکدیگر، به کشف و بازی می پردازند و برای انجام کارهای گروهی با هم همکاری می کنند. احترام متقابل به یکدیگر و ایجاد حس همکاری و تعاون جزو اهداف مدارس مونتسوری است.
 
آموزش کودک-محور است: این کودک است که محور همه چیز است. نیازها، شخصیت و علایق کودک برنامه آموزشی منحصر به فردی را می طلبد که لزوما نباید با دیگران یکسان باشد. هر کودکی بر طبق نیازها و علایقش می تواند به فعالیت های دلخواه بپردازد و تا هر زمان که دوست دارد، در یک فعالیت دلخواه باقی بماند.
 
کودکان به طور طبیعی انضباط شخصی را می آموزند: از آنجایی که کودک برنامه درسی خود را طراحی می کند و فعالیت های مورد نظرش را انجام می دهد، به زودی مسئولیت اقدامات و یادکگیری خود را هم می پذیرد. مشروط به اینکه به قوانین کلی کلاس احترام بگذارد می تواند برنامه خودش را تنظیم کند و وابستگی او به دیگران کم شده و استقلال رای پیدا می کند.
 
محیط آموزشی، نظم را نهادینه می کند: نظم و انضباط اساس مدارس مونتسوری است. هر وسیله ای جایی دارد و هر کاری در محیط مخصوصی انجام می شود. از این نظر کودک به زودی می آموزد که مکان بازی کردن با اسباب بازی متفاوت از محیط نقاشی است و هر وسیله ای بعد از استفاده باید سر جای خودش قرار بگیرد. بچه ها مسئول نظافت کلاس، و جمع کردن وسایل بازی خود هستند.
 
معلم به عنوان تسهیل گر یادگیری عمل می کند: معلم در روش مونتسوری، تدریس نمی کند، چیزی را یاد نمی دهد بلکه یک راهنمای تسهیل گر در کنار کودک است به او کمک می کند که خودش راهش را بیابد، کودک خود پاسخ سوالاتش را پیدا می کند، نیازهایش را رفع می کند و فعالیت ها را به روش خود و با هر سرعتی که دوست دارد انجام می دهد معلم تنها نقش تسهیلگر و همراه دارد.
 
فعالیت های آموزشی، خلاقیت را تشویق می کنند: کلاس های مونتسوری احتمالا بیش از هر نوع روش آموزشی دیگر مدافع نقش خلاقیت در آموزش هستند. کودکان آزاد هستند که خود قوانین بازی و یادگیری را برای خود تعریف کنند. نفس عمل و فعالیت، هدف است و رسیدن به نتیجه مطلوب از پیش تعیین شده، مد نظر نیست از این نظر کودکان می توانند آزادانه بازی و نقاشی کنند. آزادانه به خلق و کشف محیط خود بپردازند. پرورش خلاقیت، از اهداف روش مونتسوری است.
 
مهارت های خاص به طور موثرتری آموخته می شوند: دکتر آنجلینا لیلارد2، پژوهشگر دانشگاه ویرجینیا در تحقیقی که در سال 2006 در یکی از مجلات معتبر علمی منتشر کرد، نتایج بررسی خود را از مدارس مونتسوری ارائه داد در این تحقیق، او ثابت کرد که کودکان مدارس مونتسوری در 5 سالگی نسبت به سایر کودکان، مهارت های ریاضی و زبان آموزی بیشتری دارند. کودکان 12 ساله مدارس مونتسوری نیز نسبت به سایر کودکان در مدارس عادی از نظر مهارت های ریاضی و زبان آموزی و نیز مهارت های اجتماعی و ارتباطی به طور واضحی نمرات بالاتری در آزمون ها به دست می آوردند.
 
سیستم آموزشی مطابق با نیازهای منحصر به فرد کودک است: از آنجایی که روش مونتسوری، کودک محور است. کودک در مرکز برنامه درسی قرار دارد او است که برنامه درسی را مطابق با توان، نیازها و علایق خود می چیند. می تواند سرعت یادگیری مطالب جدید را کم و زیاد کند. روی مباحث مورد علاقه اش بیشتر تمرکز کند و از فعالیت هایی که دوست ندارد، به سرعت بگذرد. کودک مجبور نیست خود را با دیگران تنظیم کند.
 
آموزش عینی و محسوس است: آموزش در روش مونته سوری بیشتر بر پایه کار با عینیات و محسوسات است. کودکان کمتر نیاز به یادگیری مباحث انتزاعی دارند آنها با استفاده از انواع ابزار و وسایلی که به طور دقیق برای تقویت مهارت های مختلف طراحی شده اند، کار کرده و مباحث ریاضی، علوم و زبان را می آموزند. استفاده از حس لامسه در کنار سایر حواس، به کودک کمک می کند درک همه جانبه و بهتری از مسائل پیرامون خود بیابد و کمتر فراموش کند.

مدرسه بدون کیف

برای توسعه کشور بایدبفهمیم آموزش ابتدایی و راهنمایی تا چه اندازه مهم هستند، این آموزش ها باید جدی گرفته شوند و برای آنها معلمان ویژه تربیت شود، باید فضاهای زیبایی برای این مدارس طراحی کرد و مدیریت آنها را به افراد آگاه، بصیر و باتجربه سپرد. این گفته به نقل از مرحوم دکتر حسین عظیمی به خوبی اهمیت وجایگاه مدارس پایه یا مقاطع ابتدایی و راهنمایی را نه تنها در سرنوشت تحصیلی فرد،بلکه در کلیت توسعه یافتگی یا عقب ماندگی یک جامعه نشان می دهد. قاعدتا" در این مقال کوتاه و نیز در هیچ نوشته و روزنامه ای دیگر نمی توان تمامی زوایای این بحث راشکافت. اما میزان اهمیت آن با توجه به شکل گیری مفاهیم جدیدی همچون مدرسه بدون کیف ، دانش آموز محوری و فضای آموزشی به ناچار ما را بر آن می دارد تا گوشه ای ازموضوع را به مدد کارشناسان مسائل آموزشی حلاجی کنیم.تاثیر نقش خانه و مدرسه بر کیف مدرسه بدون کیف یکی از آن مفاهیمی ست که در کشورهای توسعه یافته به عنوان راهبردی آموزشی درحال اجراست و نیز کشورهایی که طی سالهای اخیر چرخش چرخ های توسعه را شتابی مضاعف بخشیده اند، این سیاست کلان آموزشی را با جدیت دنبال کرده اند تاآنجا که اکنون کشوری مانند ترکیه، مدرسه بدون کیف را مهمترین سیاست آموزشی خود درمقاطع ابتدایی و راهنمایی می داند. در مفهوم مدرسه بدون کیف چند موضوع به صورت توامان مطرح هستند: الف: تفکیک نقش دو نهاد خانواده و مدرسه: حسین گل محمدی - کارشناس مسائل آموزشی و اجتماعی - در این رابطه می گوید: اگر ما دقیق به نقش های متفاوت مدرسه و خانواده توجه نداشته باشیم، این نقش ها در هم تداخل پیدا کرده وعلاوه بر ایجاد مشکلات برای خود دانش آموز، مدرسه و خانواده را هم در برابر شکل ایفای نقش با مشکل مواجه خواهد کرد. مدرسه بدون کیف اگرچه بالا رفتن تکنولوژی آموزشی را به عنوان مهمترین پارامتر پیش روی ما قرار می دهد، اما معانی دیگری هم دراین موضوع نهفته که اتفاقا آنها مهمترند. مدرسه بدون کیف به ما می گوید دانش آموزدفتر مشقش را به خانه نمی آورد و والدین او هم به ناچار وارد پروسه آموزش اجباری مجدد نمی شوند، در واقع الان والدین در کشور ما با به مدرسه رفتن فرزندانشان مجدداپا به پای آنها درس می خوانند و بخشی از نقش معلم و نیز بخشی از نقش دانش آموز راهمراه با نقش پدری و مادری همزمان بر عهده می گیرند. می گویند که در کشورهای توسعه یافته دانش آموزان کیف هایشان را در مدرسه جا می گذارند و به خانه برمی گردند و وقتی خانه هستند به هیچ وجه به درس و مشق فکر نمی کنند، اما حالا اساسا مدرسه بدون کیف مطرح است که علاوه بر این تفکیک نقش، میزان گسترش تکنولوژی آموزشی را هم نشان می دهد. ب: مدرسه پیشرو: مدرسه پیشرو یکی دیگر از سویه های مفهوم مدرسه بدون کیف است که به دو موضوع تکنولوژی آموزشی و محوریت نیازهای دانش آموز قابل تفکیک است. گل محمدی در این باره می گوید: وقتی از تکنولوژی آموزشی حرف می زنیم ناخودآگاه همه به یاد استفاده از رایانه می افتند، اما واقعیت این است که تکنولوژی آموزشی صرفا به این معنا نیست، بلکه این مسئله ابعاد گوناگونی دارد که شیوه تدریس، طراحی متون ومواد آموزشی و... را در بر می گیرد. به اعتقاد من طی سالهای اخیر قدم های مثبت وموثری در زمینه ورود تکنولوژی آموزشی به مدارس برداشته شده یعنی رایانه های زیادی تحت عنوان آزمایشگاه رایانه وارد مدرسه ها شده، چهره ظاهری متون آموزشی تغییر کرده،معلمان بیش از پیش زیر ذره بین هستند و به همین جهت مجبورند تا به روش های نوین آموزش مجهز شوند و...، اما فکر می کنم در مورد توزیع امکانات، رفتار صحیح باامکانات و مدیریت آنها هنوز با مشکلات جدی روبه رو هستیم . با توجه به این اظهارنظر در یک تحلیل کلی می توان گفت: تنها راه رسیدن به توسعه فراگیر وهمه جانبه، تصحیح نظام آموزشی و بویژه ساماندهی آموزش های پایه است. حال برای آنکه بتوانیم بدرستی آموزش پایه ای را متحول کنیم، محتاج تکنولوژی به روز آموزشی هستیم،اما در جهت تحقق این هدف، صرفا با نو کردن چهره آموزش نمی توان تمامی راه را رفت،بلکه مدیریت عناصر و مظاهر نوین آموزشی خود بخش مهمی از ماجراست که در آن کنترل ومدیریت مالی، بازاندیشی در اهداف آموزشی، بالا بردن سطح دانش معلمان و مدیران و... اهمیت خواهد داشت؛ موضوعی که امروزه یکجا در مفهوم مدرسه بدون کیف جمع است . دانش آموز محوری: دانش آموز محوری نیز یکی از مفاهیم پایه ای نظام های آموزشی نوین است که در یک تعریف، این مفهوم هم در بحث مدرسه بدون کیف می گنجد به این معنا که امروزه دیگر نیاز های کودکان و همچنین نیاز هایی که آنها در سالهای آتی در برخورد با مناسبات اجتماعی و زندگی فردی پیدا خواهند کرد، محور آموزش قرارمی گیرد. دکتر حمید نوری - کارشناس مسائل تربیتی و اجتماعی - در این رابطه می گوید: منظور از دانش آموز محوری جابه جایی با معلم محوری نیست، چرا که در نظام آموزشی به همان میزان که معلم محوری مخرب می تواند باشد، دانش آموز محوری هم مخرب است. معلم محوری در سالهای نه چندان دور آموزشی، خواست معلم و سلیقه او در نحوه آموزش و همچنین میزان دانش او را محور و معیار آموزش قرار می داد . پس از آن،عده ای فکر کردند که باید از این رویکرد گریخت و تا حد امکان به کودکان بها داد،ولی افراط در این موضوع هم این خطر را در پی داشت که تا حدودی منطق محوری و توجه به نیاز های واقعی دانش آموز از بین برود و بهانه های کودکانه را جایگزین آن کند،بنابراین در دانش آموز محوری این خواست کودکان نیست که سرنوشت آموزش را رقم می زند،بلکه شناخت از نیازهای اوست که در اولویت قرارمی گیرد. یکی از مصادیق مهم وشاخصه های اصلی دانش آموز محوری در نظام آموزشی فرار از انباشت حافظه است. سعیدقاسمیان - معاون دفتر امور سلامت و رفاه اجتماعی - در این رابطه اعتقاد دارد: درباره نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه ملی بررسی های فراوانی بویژه از دهه 1970به بعد انجام گرفته که نتایج این بررسی ها حاکی از آن است در عصر دانایی و دانش کنونی، سرمایه اصلی ملت ها ذخایر فکری آنهاست که در نظام تعلیم و تربیت پرورش می یابد، اما این سئوال مهم مطرح است که کدام آموزش و پرورش و با چه محتوا و روشی دارای چنین آثاری ست؟ ناگفته پیداست نظام آموزش و پرورشی که خلاقیت و ذهن و روحیه علمی و ابتکار و جست و جوگری را پرورش ندهد و تنها روی حافظه تکیه کند وفارغ التحصیلانی به جامعه تحویل دهد که حافظه ای پر مغز دارند ولی مغز فعال و خلاقی ندارند، قطعا جوابگوی کشوری که باید هر چه زودتر عقب ماندگی را با پرورش ذهن ها ومغز ها جبران کند، نخواهد بود. موضوع حافظه محوری و توجه روی حفظیات، چالشی ستکه صاحب نظران روی آن توافق ندارند. برخی پرورش حافظه را سدی در مقابل قدرت تحلیلتصور می کنند و برخی دیگر به عکس، اما برای نگه داشتن جانب احتیاط و نیز رعایت اصلدانش آموز محوری، می توانیم بگوییم نباید از برخوانی اشعار، حفظ کردن واو به واوپاسخ سئوالات و... حالت اجباری به خود بگیرد، چرا که برخی دانش آموزان به شکلی ذاتیچنین کششی را در خود نمی بینند. باید به دانش آموز این فرصت را داد تا با هر روشیکه خود می پسندد، مسئله را حل کند چرا که در این صورت نه تنها آموزش را برای اوآسان کرده ایم، بلکه موجب بروز راه حل های دیگری هم شده ایم. فضای آموزشی : یکی دیگر از مفاهیم اساسی آموزش و پرورش نوین تاکید بر فضای آموزشی ست که در ابعادمتفاوتی قابل بحث است. حمید نوری در این باره می گوید: در فضای آموزشی پیش ازپرداختن به ظاهر فضا، توجه به نظام سیستماتیک اهمیت دارد. به عنوان مثال در نظریه فضا، همه عناصر درگیر با آموزش در ارتباط با هم معنا پیدا می کنند و هیچ یک نمی توانند حضوری مستقل داشته باشند و اراده خود را تحمیل کنند، در واقع این برآیندکلی کار است که اهمیت دارد . موضوع بعدی این است که فضا رفتار ما را شکل می دهد،یعنی ما اگر بخواهیم که دانش آموزان درس بخوانند و تحلیلی قوی داشته باشند، بیش ازاینکه آنها را نصیحت کنیم باید فضا را به شکلی طراحی کنیم که خود به خود برآیند آندرس خواندن باشد. بنابراین می توانیم مفهوم مدرسه بدون کیف را هم نوعی از فضایآموزشی تلقی کنیم که در آن هیچ چیزی حرف اول را نمی زند، بلکه همه چیز دست به دست هم می دهد تا برآیند آن تفکیک نقش دو نهاد خانواده و مدرسه، ارتباط سازنده این دونهاد، پرورش قدرت خلاقه... و در نهایت توسعه و آبادانی کشور باشد. سرمایه گذاری آموزشی مدرسه ها هر چه باشند، نقش غیرقابل انکاریدر جامعه بازی می کنند؛ نقشی که با کمی دقت، فردایی روشن تر را رقم می زند و با کمیبی دقتی آینده تیره و تاری را میهمان کشور خواهد ساخت. برنامه ریزی برای آموزش و فعالیت دانش آموزان در مدارس کار سترگی است که اهالی فن را به دقت بیشتر مجبورمی کند؛ دقتی که امروز شاهد بخشی از آن هستیم. بها دادن به کودکان از آغاز 7 سالگی نوعی سرمایه گذاری ست که سود بیکرانش نصیب همه مان خواهد شد؛ اگر بهای خوبی داده باشیم.

ادامه مطلب ...

بچه ها در دوره پیش دبستانی چه می آموزند؟

 


عمده ترین هدف آموزش در این دوره آماده کردن کودکان برای ورود به دبستان است. آموزش مهارتهای اجتماعی نظیر بالا بردن سطح تعامل کودک با دیگر همسالان از جمله آموزشهای مهم دوران پیش دبستانی است. مهارتهای خودیاری شامل طرز صحیح غذا خوردن، پوشیدن و در آوردن لباس و رعایت نظافت هنگام رفتن به دستشویی به صورت مستقل، از دیگر مهارتهای زیربنایی است که کودک باید در این مرحله بیاموزد.
از سوی دیگر، آموزش اطلاعات عمومی نظیر مفاهیم( بالا، پایین- چپ، راست- کوتاه، بلند و...)، مشاغل، حیوانات، میوه ها، رنگها، وسایل نقلیه و... همچنین مهارتهای نوشتن مانند طرز صحیح گرفتن مداد از جمله مواردی است که کودک در این مرحله می آموزد.
ضمن آنکه، مهارتهای حرکتی ظریف مانند قیچی کردن کاغذ، کپی کردن اشکال، رنگ آمیزی و وصل کردن نقطه ها به هم و نیز مهارتهای حرکتی غیرظریف نظیر دویدن، پریدن، لی لی کردن، از پله بالا و پایین رفتن، چهار دست و پا راه رفتن و... نقش اساسی و مهمی را در یادگیری کودک در تمام مراحل تحصیلی او خواهد داشت.
سوال این است که کودکان در دوره پیش دبستانی تا چه اندازه با این آموزشها آشنا می شوند. اگر چه باید اذعان داشت با توجه به مشکلات مالی و پایین بودن دستمزد مربیان مراکز پیش دبستانی و مهد کودک، این قشر دلسوز، زحمت فراوانی برای آموزش کودکان متحمل می شوند. اما به نظر می رسد با وجود اهمیت آموخته های زیربنایی در این مقطع سنی، کمتر به این مهم توجه می شود.
در حالی که آموزش این مهارتها نیاز به مربیانی با تجربه دارد که علاوه برآشنایی با خصوصیات جسمی و روحی کودک، تجربه کافی جهت آموزش در این زمینه را داشته باشند.
چه بسا مربیانی به دلیل رعایت نکردن مراتب آموزشی از ساده به مشکل، مفاهیم را به صورت غیرعلمی به کودکان می آموزند. در چنین شرایطی کودک به دلیل نقص آموزش، احساس ناتوانی کرده و اعتماد به نفس او پایین می آید و در نتیجه از کار آموزش دلزده می شود.
اگر چه مربیان مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی تمام تلاش خود را برای بهبود آموزش به کار می گیرند اما در مواردی نداشتن الگوی مناسب و نا آشنایی با اصول روانشناسی، اغلب رابطه آنها را با کودک و خانواده دچار چالش می کند.