مدرسه بدون کیف

برای توسعه کشور بایدبفهمیم آموزش ابتدایی و راهنمایی تا چه اندازه مهم هستند، این آموزش ها باید جدی گرفته شوند و برای آنها معلمان ویژه تربیت شود، باید فضاهای زیبایی برای این مدارس طراحی کرد و مدیریت آنها را به افراد آگاه، بصیر و باتجربه سپرد. این گفته به نقل از مرحوم دکتر حسین عظیمی به خوبی اهمیت وجایگاه مدارس پایه یا مقاطع ابتدایی و راهنمایی را نه تنها در سرنوشت تحصیلی فرد،بلکه در کلیت توسعه یافتگی یا عقب ماندگی یک جامعه نشان می دهد. قاعدتا" در این مقال کوتاه و نیز در هیچ نوشته و روزنامه ای دیگر نمی توان تمامی زوایای این بحث راشکافت. اما میزان اهمیت آن با توجه به شکل گیری مفاهیم جدیدی همچون مدرسه بدون کیف ، دانش آموز محوری و فضای آموزشی به ناچار ما را بر آن می دارد تا گوشه ای ازموضوع را به مدد کارشناسان مسائل آموزشی حلاجی کنیم.تاثیر نقش خانه و مدرسه بر کیف مدرسه بدون کیف یکی از آن مفاهیمی ست که در کشورهای توسعه یافته به عنوان راهبردی آموزشی درحال اجراست و نیز کشورهایی که طی سالهای اخیر چرخش چرخ های توسعه را شتابی مضاعف بخشیده اند، این سیاست کلان آموزشی را با جدیت دنبال کرده اند تاآنجا که اکنون کشوری مانند ترکیه، مدرسه بدون کیف را مهمترین سیاست آموزشی خود درمقاطع ابتدایی و راهنمایی می داند. در مفهوم مدرسه بدون کیف چند موضوع به صورت توامان مطرح هستند: الف: تفکیک نقش دو نهاد خانواده و مدرسه: حسین گل محمدی - کارشناس مسائل آموزشی و اجتماعی - در این رابطه می گوید: اگر ما دقیق به نقش های متفاوت مدرسه و خانواده توجه نداشته باشیم، این نقش ها در هم تداخل پیدا کرده وعلاوه بر ایجاد مشکلات برای خود دانش آموز، مدرسه و خانواده را هم در برابر شکل ایفای نقش با مشکل مواجه خواهد کرد. مدرسه بدون کیف اگرچه بالا رفتن تکنولوژی آموزشی را به عنوان مهمترین پارامتر پیش روی ما قرار می دهد، اما معانی دیگری هم دراین موضوع نهفته که اتفاقا آنها مهمترند. مدرسه بدون کیف به ما می گوید دانش آموزدفتر مشقش را به خانه نمی آورد و والدین او هم به ناچار وارد پروسه آموزش اجباری مجدد نمی شوند، در واقع الان والدین در کشور ما با به مدرسه رفتن فرزندانشان مجدداپا به پای آنها درس می خوانند و بخشی از نقش معلم و نیز بخشی از نقش دانش آموز راهمراه با نقش پدری و مادری همزمان بر عهده می گیرند. می گویند که در کشورهای توسعه یافته دانش آموزان کیف هایشان را در مدرسه جا می گذارند و به خانه برمی گردند و وقتی خانه هستند به هیچ وجه به درس و مشق فکر نمی کنند، اما حالا اساسا مدرسه بدون کیف مطرح است که علاوه بر این تفکیک نقش، میزان گسترش تکنولوژی آموزشی را هم نشان می دهد. ب: مدرسه پیشرو: مدرسه پیشرو یکی دیگر از سویه های مفهوم مدرسه بدون کیف است که به دو موضوع تکنولوژی آموزشی و محوریت نیازهای دانش آموز قابل تفکیک است. گل محمدی در این باره می گوید: وقتی از تکنولوژی آموزشی حرف می زنیم ناخودآگاه همه به یاد استفاده از رایانه می افتند، اما واقعیت این است که تکنولوژی آموزشی صرفا به این معنا نیست، بلکه این مسئله ابعاد گوناگونی دارد که شیوه تدریس، طراحی متون ومواد آموزشی و... را در بر می گیرد. به اعتقاد من طی سالهای اخیر قدم های مثبت وموثری در زمینه ورود تکنولوژی آموزشی به مدارس برداشته شده یعنی رایانه های زیادی تحت عنوان آزمایشگاه رایانه وارد مدرسه ها شده، چهره ظاهری متون آموزشی تغییر کرده،معلمان بیش از پیش زیر ذره بین هستند و به همین جهت مجبورند تا به روش های نوین آموزش مجهز شوند و...، اما فکر می کنم در مورد توزیع امکانات، رفتار صحیح باامکانات و مدیریت آنها هنوز با مشکلات جدی روبه رو هستیم . با توجه به این اظهارنظر در یک تحلیل کلی می توان گفت: تنها راه رسیدن به توسعه فراگیر وهمه جانبه، تصحیح نظام آموزشی و بویژه ساماندهی آموزش های پایه است. حال برای آنکه بتوانیم بدرستی آموزش پایه ای را متحول کنیم، محتاج تکنولوژی به روز آموزشی هستیم،اما در جهت تحقق این هدف، صرفا با نو کردن چهره آموزش نمی توان تمامی راه را رفت،بلکه مدیریت عناصر و مظاهر نوین آموزشی خود بخش مهمی از ماجراست که در آن کنترل ومدیریت مالی، بازاندیشی در اهداف آموزشی، بالا بردن سطح دانش معلمان و مدیران و... اهمیت خواهد داشت؛ موضوعی که امروزه یکجا در مفهوم مدرسه بدون کیف جمع است . دانش آموز محوری: دانش آموز محوری نیز یکی از مفاهیم پایه ای نظام های آموزشی نوین است که در یک تعریف، این مفهوم هم در بحث مدرسه بدون کیف می گنجد به این معنا که امروزه دیگر نیاز های کودکان و همچنین نیاز هایی که آنها در سالهای آتی در برخورد با مناسبات اجتماعی و زندگی فردی پیدا خواهند کرد، محور آموزش قرارمی گیرد. دکتر حمید نوری - کارشناس مسائل تربیتی و اجتماعی - در این رابطه می گوید: منظور از دانش آموز محوری جابه جایی با معلم محوری نیست، چرا که در نظام آموزشی به همان میزان که معلم محوری مخرب می تواند باشد، دانش آموز محوری هم مخرب است. معلم محوری در سالهای نه چندان دور آموزشی، خواست معلم و سلیقه او در نحوه آموزش و همچنین میزان دانش او را محور و معیار آموزش قرار می داد . پس از آن،عده ای فکر کردند که باید از این رویکرد گریخت و تا حد امکان به کودکان بها داد،ولی افراط در این موضوع هم این خطر را در پی داشت که تا حدودی منطق محوری و توجه به نیاز های واقعی دانش آموز از بین برود و بهانه های کودکانه را جایگزین آن کند،بنابراین در دانش آموز محوری این خواست کودکان نیست که سرنوشت آموزش را رقم می زند،بلکه شناخت از نیازهای اوست که در اولویت قرارمی گیرد. یکی از مصادیق مهم وشاخصه های اصلی دانش آموز محوری در نظام آموزشی فرار از انباشت حافظه است. سعیدقاسمیان - معاون دفتر امور سلامت و رفاه اجتماعی - در این رابطه اعتقاد دارد: درباره نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه ملی بررسی های فراوانی بویژه از دهه 1970به بعد انجام گرفته که نتایج این بررسی ها حاکی از آن است در عصر دانایی و دانش کنونی، سرمایه اصلی ملت ها ذخایر فکری آنهاست که در نظام تعلیم و تربیت پرورش می یابد، اما این سئوال مهم مطرح است که کدام آموزش و پرورش و با چه محتوا و روشی دارای چنین آثاری ست؟ ناگفته پیداست نظام آموزش و پرورشی که خلاقیت و ذهن و روحیه علمی و ابتکار و جست و جوگری را پرورش ندهد و تنها روی حافظه تکیه کند وفارغ التحصیلانی به جامعه تحویل دهد که حافظه ای پر مغز دارند ولی مغز فعال و خلاقی ندارند، قطعا جوابگوی کشوری که باید هر چه زودتر عقب ماندگی را با پرورش ذهن ها ومغز ها جبران کند، نخواهد بود. موضوع حافظه محوری و توجه روی حفظیات، چالشی ستکه صاحب نظران روی آن توافق ندارند. برخی پرورش حافظه را سدی در مقابل قدرت تحلیلتصور می کنند و برخی دیگر به عکس، اما برای نگه داشتن جانب احتیاط و نیز رعایت اصلدانش آموز محوری، می توانیم بگوییم نباید از برخوانی اشعار، حفظ کردن واو به واوپاسخ سئوالات و... حالت اجباری به خود بگیرد، چرا که برخی دانش آموزان به شکلی ذاتیچنین کششی را در خود نمی بینند. باید به دانش آموز این فرصت را داد تا با هر روشیکه خود می پسندد، مسئله را حل کند چرا که در این صورت نه تنها آموزش را برای اوآسان کرده ایم، بلکه موجب بروز راه حل های دیگری هم شده ایم. فضای آموزشی : یکی دیگر از مفاهیم اساسی آموزش و پرورش نوین تاکید بر فضای آموزشی ست که در ابعادمتفاوتی قابل بحث است. حمید نوری در این باره می گوید: در فضای آموزشی پیش ازپرداختن به ظاهر فضا، توجه به نظام سیستماتیک اهمیت دارد. به عنوان مثال در نظریه فضا، همه عناصر درگیر با آموزش در ارتباط با هم معنا پیدا می کنند و هیچ یک نمی توانند حضوری مستقل داشته باشند و اراده خود را تحمیل کنند، در واقع این برآیندکلی کار است که اهمیت دارد . موضوع بعدی این است که فضا رفتار ما را شکل می دهد،یعنی ما اگر بخواهیم که دانش آموزان درس بخوانند و تحلیلی قوی داشته باشند، بیش ازاینکه آنها را نصیحت کنیم باید فضا را به شکلی طراحی کنیم که خود به خود برآیند آندرس خواندن باشد. بنابراین می توانیم مفهوم مدرسه بدون کیف را هم نوعی از فضایآموزشی تلقی کنیم که در آن هیچ چیزی حرف اول را نمی زند، بلکه همه چیز دست به دست هم می دهد تا برآیند آن تفکیک نقش دو نهاد خانواده و مدرسه، ارتباط سازنده این دونهاد، پرورش قدرت خلاقه... و در نهایت توسعه و آبادانی کشور باشد. سرمایه گذاری آموزشی مدرسه ها هر چه باشند، نقش غیرقابل انکاریدر جامعه بازی می کنند؛ نقشی که با کمی دقت، فردایی روشن تر را رقم می زند و با کمیبی دقتی آینده تیره و تاری را میهمان کشور خواهد ساخت. برنامه ریزی برای آموزش و فعالیت دانش آموزان در مدارس کار سترگی است که اهالی فن را به دقت بیشتر مجبورمی کند؛ دقتی که امروز شاهد بخشی از آن هستیم. بها دادن به کودکان از آغاز 7 سالگی نوعی سرمایه گذاری ست که سود بیکرانش نصیب همه مان خواهد شد؛ اگر بهای خوبی داده باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.